......

by Admin Fri Jan 16, 2009 12:12 pm

> به ترکه ميگن بابات مرده ميگه نه
> بابا اصلا امکان نداره, ميگن والله
> مرده, ترکه ميگه تا حالا اصلا
> سابقه نداشته
>
> ترکه به دوستش ميگه: من يک دوست
> دارم که ميگه، پدر پدر پدر پدربزرگ
> خودش رو ديده!! دوستش ميگه: حتماً
> دروغ ميگه، هميچAن چيزي امکان
> نداره! ترکه ميگه: نه دروغ نميگه
> فقط زبونش ميگيره
>
>
>
>
> به تركه ميگن تو شهرتون آثار
> باستاني دارين؟ ميگه نه ولي دارن
> ميسازن
>
> يکي به رفيقش مي گه : شنيدم تو ظرف
> شستن به زنت کمک مي کنA؟ زن ذليل! مي
> گه خب مگه چيه . اونم تو رخت شستن به
> من کمک مي کنه
>
> ترکه رفت تعليم رانندگي رفيقش
> پرسيد چطور بود ؟ گفت : گفت خوب بود
> ولي مربيه خيلي مذهبي بود . هر طرف
> من مي پيچيدم مي گفت يا امام رضا يا
> ابوالفضل
>
>
> به تركه ميگن اگر حالت تهوع بهت
> دست بده چي3ار ميكني ؟ ميگه : من بهش
> دست نميدم
>
> از يه ترکه مي پرسن که براي بستن
> يه لامپ به چند نفر ترک احتياجه مي
> گه 3 نفر مي گن چرا 3 نفر ؟ ميگه: يه
> نفر ميره بالا
> نردبون ، لامپ رو ميگيره .. دو نفر
> هم از پايين، نردبون رو ميچرخونن
>
>
> تركه بالاي پل هوايي ايستاده بوده
> ميگه: حالا ما خر، ما نفهم ، ما بي
> شعور ...=2 0اينجا اصلأ آب ردميشه كه
> پل زدن؟
>
> يه يارو زنگ ميزنه پيتزا فروشي
> ميگه يه پيتزا مي خواستم. فروشنده
> ميگه . به نام ... ؟ يارو ميگه . اخ اخ
> . ببخشيد .به نام خدا , يه پيتزا مي
> خواستم
>
> از ترکه ميپرسن بنظر تو سخت ترين
> کار چيه؟ ميگه: نمک تو نمکدون
> ريختن, چون سوراخ هاش خيلي ر8 Aزه
>
> غضنفر هميشه لباس مشكي مي پوشيده .
> دوستاش ميگن چرا هميشه مشكي مي
> پوشي ؟ غضنفر ميگه : آخه من ختم
> روزگارم
>
> لره دکتر مي شه، به مريضش قرص مي
> ده مي گه: يکي قبل از خواب بخور،
> يکي قبل از بيدار شدن
>

by Admin Fri Jan 16, 2009 12:11 pm

> لره مياد تهران مي بينه همه لباس
> آستين كوتاه پوشيدن تعجب مي كنه مي
> گه اوا پس اينا چه جوري دماغاشونو
> پاك مي كنن
>
> به يه ترکه ميگن از قفل فرمونت
> راضي هستي؟ ميگه: آره فقط سر پيچ ها
> يه کمي اذيت مي کنه
>

> تركه ميخواسته يك كبريت سوخته رو
> روشن كنه،هرچي ميزده كبريت
> مادرمرده روشن نميشده. رفيقش بهش
> ميگه: بابا خوب شايد كبريتش خرابه!
> تركه ميگه: نه بابا، همين پنج
> دقيقه پيش روشن شد
>
>
> يارو لنگ بوده با کشتي ميره
> سفر...وقتي برميگ ده رفيقش ميگه خب
> سفر خوش گذشت؟؟ ميگه نه بابا همش
> استرس داشتم هي مي گفتن لنگرو
> بندازين تو آب؟
>
> ترکه ريش پروفسوري داشته ميره پيش
> رفيقاش و بهشون ميگه: هر سوالي
> دارين امروز بپرسين فردا ميخوام
> ريش هامو بزنم
> >
>
> به ترکه ميگن: يه ميوه خوشمزه،
> آبدار و شيرين نام ببر. ميگه: خيار!
> بهش ميگن: خيار كجاش آبدار و
> شيرينه؟ ترکه ميگه: شما اونو با
> چايي شيرين بخور، نظرت عوض ميشه
>
> به ترکه مي گن با=2 0وطن جمله بساز
> مي گه: من به حمام رفتم وتنم را
> شستم. مي گن بابا وطن! وطن با طي
> دسته دار. مي گه همون ! با طي دسته
> دار خودمو شستم ديگه
>
> تركه ديش ماهواره نصب ميكنه، بعد
> براي اينكه بهش گير ندن، روش
> مينويسه كولر پارس
>
>
>
> ترکه دم يه گربه رو گرفته بوده و
> مي کشيده! بهش ميگن: گناه داره چرا
> دم گربه رو مي کشي؟ ترکه ميگه: بابا
> من فقط دمش رو گرفتم … خودش مي کشه
>
>
>
>
>
> از ترکه ميپرسن: براي زلزله زدگان
> بم چه کمکي کردي؟ ميگه: متاسفانه
> دستم خالي بود، انشاءالله زلزله
> بعدي جبران مي کنم
>
>
>
>
> ترکه ميره خواستگاري. ازش مي پرسن
> چه كاره اي؟ روش نميشه بگه قصاب،
> ميگه لوازم يدكي گوسفند دارم
>
> C2
> ترکه ميره قهوه خونه ۲ تا چايي
> ميخوره ۵ تا ۱۰ تا ۱۵ تا .
قهوه خونه
> چيه شاکي ميشه ميگه: بابا خسته
> نشدي اين همه چايي خوردي؟ ترکه
> ميگه: راست ميگي واللا قربونت يه چ
> ايي بيار بخوريم خستگيمون در بره
>
>

by Admin Mon Jan 05, 2009 4:48 am

در عصر جمعه یک روز پیر مردی با یک دختر زیبا وجوانی در کنارش وارد یک طلا فروشی شدند
..پیر مرد به طلا فروش گفت :یک حلقهء مخصوص برای دوست دخترش می خواهد
!طلافروش موجودیهایش را گشت و یک حلقهء سنگی 40,000! دلاری آورد
excitement;دختر جوان از هیجان چشمانش برق زد و تمام بدنش لرزید.
! پیر مرد حالت های او را دید و گفت ما آنرا خواهیم گرفت.
طلا فروش پرسید مبلغش را چه جوری پرداخت می کنید!؟پیر مرد گفت بودن چک من اطمینان حاصل کنی
خیلی خوب من آنرا الان خواهم نوشت و شما می تونید روز دوشنبه به بانک زنگ بزنید و از صحت موجودی اطمینان حاصل کنید ومن حلقه رو در عصر روز دوشنبه تحویل خواهم گرفت.بح روز دوشنبه طلافروش با عصبانیت شدید به پیر مرد زنگ زد و گفت :
'در حساب شما هیچ موجودی وجود ندارد.!.
پیر مرد جواب داد من می دونم اما تو می
تونی تصور کنی من چه جمعه ای داشتم!!؟

by Admin Tue Dec 16, 2008 11:35 am

Dokhtare tehrani be dust pessare loresh mige "Age mikhay ba man ezdewaj koni bayad kharjam koni".

Az un ruz ta hala loreh shoru kardeh be khar jam kardan...

by Admin Tue Dec 16, 2008 11:32 am

Mard o Zan too rakht-e-khaab:

Mard'e: "Azizam, yekam becharkh....

... hala yekam biya baalaa.....

....... akh jooooooooooooooon.....

hala biya jelo........ okhhhhhhhhhhhhhhhhhhhh.....

merci, hala dige yerize lotf kon boro aghab....

Zan'e: "Aaaaaaaaaaaaaaaah. dari mano m..o.ni ya parkam mikoni?!"

by Admin Tue Dec 16, 2008 11:25 am

pesare az mamanesh miporse

"maman, farghe mano baba chiye"?

mamane mige

"hich fargi nadarid shoma dota,

az soob ta shab be to bayad begam nako nakon nako nakon,

az shab ta soob be babat bayad begam nakon nakon nakon nakon

by Admin Tue Dec 16, 2008 11:21 am

سه
نفر مي ميرن اولي ميفرستن بهشت دومي رو ميفرستن جهنم سومي رو ميفرستن
طويله ميپرسند چرا؟ جواب مياد: اولي متاهل بوده دنيا براش جهنم بوده دومي
مجرد بوده دنيا براش بهشت بوده سومي متاهل بوده زنش مرده مرتيکه الاغ رفته
دوباره زن گرفته

by Admin Tue Dec 16, 2008 11:13 am

Tuesday, 5 July 1977

Mohammad Reza shahe pahlavi dar khaateraatash migooyad: "dar zamane
saltanam Farah naghshe daste raaste mano bazi mikard va zamani ke dar
ghame soghoote saltanat dar tanhaiye khodam boodam, daste raastam
naghshe farah ra bazi mikard"

by Admin Tue Dec 16, 2008 11:12 am

چند
تا لر سوار آسانسور شدند چند ساعت ايستادند تا اينکه يک نفر آمد و دکمه را
زد يکي از لرها داد زد و گفت سلامتي آقاي راننده صلوات

by Admin Tue Dec 16, 2008 11:05 am

mo`alem: dar saale 1802 milaadi che etefaaghi oftad ke baa`ese degargooniye adabiyate euooopa shod?

daaneshaamooz: Victor Hugo motevaled shod!

mo`alem: dar saale 1805 milaadi che etefaaghi rokh dad?

daaneshaamooz: Victor Hugo 3 salesh shod! gahtie-pathie Icon_grins

by Admin Wed Nov 26, 2008 3:56 am

Ye rooz ye ghomri ba ye bolbol ba ham ezdevaj mikonan esme
bacheshoono mizaran ghombol.

by Admin Sat May 03, 2008 12:17 pm

Lore dashte too LA ghadam mizade...yedafe Dariusho mibine mige: "salam agha Dariush"...Dariush mige: "salam hamvatan"...lore mige: "vaaay ajab keyfiati"

Very Happy

by Admin Tue Mar 18, 2008 3:40 pm

Abadanie mirese be refighesh mige: "shenidi abadan 12 rishter zelzele omade?"
refighesh mige: "na baba, yani abadan daghoon shode?"
Abadanie mige: "baha..chi migi amoo, mage bacheha gozashtan?"

by Admin Tue Mar 18, 2008 3:24 pm

Torke diske kamar dashte, bachash ba keyfiat be donya miad
_______________________________________________________
Lore dashte ba tamame vojoodesh vozoo migerefte va dastasho mohkam mikeshide roo ham...azash miporsan chera enghadr mohkam vozoo migiri?
Mige: "mikham ye vozoo begiram ke hich goozi natoone batelesh kone" (ba arze mazerat albate)
_______________________________________________________
Ghazvinie dasht bara refighesh tarif mikard: "balam jan dishab raftam aroosi, jat vaghan khali mokhtalete mokhtalet bood...mardo pesar ghati

az rashtie miporsn che roozai ba zanet hal mikoni? mige harooz bejoz 5shanbe va jome...miporsan chera?...mige: "5shanbe jome az bas sholooghe jeton gire khodam nemiad"
_________________________________________________________
pesare ba doost dokhtaresh mashghoole kare kheir bood..dokhtare ke kheili khoshesh omade bood mige: "azizam bad az ezdevaj ham hamin kararo ba man mikoni?" ....pesare mige: "are azizam...albate agar shoharet alaki behemoon gr nade"

by Sponsored content

gahtie-pathie

......

Re: gahtie-pathie

Re: gahtie-pathie

Re: gahtie-pathie

Re: gahtie-pathie

Re: gahtie-pathie

Re: gahtie-pathie

Re: gahtie-pathie

Re: gahtie-pathie

Re: gahtie-pathie

Re: gahtie-pathie

Re: gahtie-pathie

Re: gahtie-pathie

gahtie-pathie

Re: gahtie-pathie

Mon	Tue	Wed	Thu	Fri	Sat	Sun
		1	2	3	4	5
6	7	8	9	10	11	12
13	14	15	16	17	18	19
20	21	22	23	24	25	26
27	28	29	30	31